به نظر من چهره آدمها شبیه کتاب است. خطوط چهره آدمها قصههای بسیاری دارد که شاید هرگز خودشان هم نشنیده باشند. خواندن این قصهها همیشه برایم جالب بوده است. تلاش برای رمزگشایی حرفهایی که در صورت آدمها حک شده است، اگرچه معمولا به نتیجهگیری مشخصی نمیرسد ولی مرا در این اندیشه شناور میکند که چه راههای رفته و چه حسرتِ راههای نرفتهای تبدیل به چروکهای عمیق پیشانی میشوند و به کشف تازهای از زندگی و البته خودم میرساند و در پس این شناوری، احساس حزنی غریب هست که با کلمات ترجمه نمیشود.
پیرمرد باربر - بازار شیراز - تاریخ عکاسی: 1402/02/13
پیرمرد قصاب اصفهانی - تاریخ عکاسی: 1401/01/04
پسر عرب - محله سفین جزیره کیش - تاریخ عکاسی: 1401/12/19
پیرمرد روستایی - ماسال گیلان - تاریخ عکاسی: 1401/04/03
پیرمرد عرب - محله سفین جزیره کیش - تاریخ عکاسی: 1400/07/25
خفته را خفته کی کند بیدار؟ - اصفهان - تاریخ عکاسی: 1401/01/06
پسر نوازنده - میدان تقسیم استانبول - تاریخ عکاسی: 1394/02/04
پیرزن قالیباف (ننه آقا) - نوش آباد کاشان - تاریخ عکاسی: 1395/10/30
تاریخ و جغرافیا - تخت جمشید - تاریخ عکاسی: 1390/02/29
پیرمرد بختیاری - اصفهان - تاریخ عکاسی: 1391/01/04
Sliding Sidebar
درباره من
احسان شعاریان هستم. علاقمند به نوشتن و سرودن و عکاسی. در سرودههایم از تخلص عابر استفاده میکنم. در این وب سایت برداشت خود را از زندگی منتشر میکنم که البته این برداشت همواره در حال تغییر و تحول است. انتشار مطالب با ذکر منبع و استفاده غیر تجاری از مطالب این وبسایت بلامانع است.
شبکه های اجتماعی