تو مرا بیدار کن

اشعار نو و سپید

 734 بازدید

من میانِ خوابگردان،
رویِ بیراهه‌یِ این گُمکده
در حالِ گذر از قفسِ دیروزم

تو به بامداد مرا دعوت کن،
من به یک پرتو در این ظلمتِ شب
محتاجم

من قدم میزنم این گمشدگی را
تو مرا بیدار کن
و بگو راه کجاست

گم شدم در پسِ یک باورِ خشک
گم شدم رویِ خیالاتِ سکون
گم شدم لایِ هجومِ سال‌ها

من به خورشیدِ دروغینِ جهان مشکوکم
خفته در مزرعه‌یِ خشک؛ خروس
منفعت می‌برد این ساعت شماطه‌ای
از خفتنِ من
تو مرا بیدار کن

ای تو مبهوت به من
در پسِ این آینه‌ها
ای شبیهِ منِ شبگرد اسیر
لایِ سنگینیِ این ثانیه‌ها
تو مرا بیدار کن
ای تو من؛
ای تو نگاهت آشنا
تو مرا بیدار کن

احسان شعاریان

1394/04/20

عکس: پرتو در جستجوی نور – احسان شعاریان 1401/05/16

پاسخی دهید:

Your email address will not be published.

Site Footer